فایل سایت جام جم را از لینک زیر میتوانید دریافت نمایید.
سایت جام جم
موفق و پیروز باشید.
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه
Definitions of museum
Definitions of museum on the Web:
a depository for collecting and displaying objects having scientific or historical or artistic value wordnet.princeton.edu/perl/webwn
A museum is typically a non-profit, permanent institution in the service of society and of its development, open to the public, which acquires, conserves, researches, communicates and exhibits, for purposes of study, education enjoyment, the tangible and intangible evidence of people and their environment." This definition is taken from the International Council of Museums (ICOM) Statutes, article 2, para. ...en.wikipedia.org/wiki/Museum
.museum is a generic top-level domain (gTLD) used exclusively by museums, museum associations, and individual members of the museum profession, as these groups are defined by the International Council of Museums (ICOM). In joint action with the J. Paul Getty Trust, ICOM established the Museum Domain Management Association (MuseDoma) for the purpose of submitting an application to ICANN for the creation of the new gTLD, and to operate it if the application was approved. The . ...en.wikipedia.org/wiki/.museum
Museum is a station on the Yonge-University Spadina line of the Toronto subway. It is located at 75 Queen's Park at Charles Street West. It opened in 1963 and is named for the nearby Royal Ontario Museum. Other nearby landmarks include the Gardiner Museum of Ceramic Art, the northest side of the University of Toronto, and Victoria University. en.wikipedia.org/wiki/Museum_(TTC)
An institution which collects, conserves, researches, exhibits, and interprets objects of lasting interest or value for the purposes of study, education and enjoyment.gondolin.rutgers.edu/MIC/text/how/organization_type_glossary.htm
This TLD is available only to museums, museum organizations and individual members of the museum profession.www.100best-domain-names.com/articles33.html
a building or room in which antiques or other objects of historical or scientific interest are collected and exhibitedwww.msnucleus.org/membership/html/k-6/rc/dictionary/rcdict.html
An organized space devoted to preserving, viewing and studying works of art and other manmade elements.www.brigantine.atlnet.org/GigapaletteGALLERY/websites/ARTiculationFinal/MainPages/J-NVocabulary.htm
A building serving as a repository for a collection of natural, scientific, historic or literary curiosities or objects of interests or works of art and designed to be viewed by members of the public.village.homewood.il.us/zoning/sections/sectionframes/section15ltrs/section15m.htm
Means a public or private nonprofit institution which is organized on a permanent basis essentially for educational or esthetic purposes and which, using a professional staff, owns or uses tangible objects, whether animate or inanimate; cares for these objects; and exhibits them to the public on a regular basis either free or at a nominal charge.www.myflorida.com/myflorida/business/learn/buypurchasersfedsurpsurpdefs.html
Originally M's were given to museums to promote the artist's work. This isn't the case anymore.www.artvestgallery.com/art_terms2.htm
A building, place or institution devoted to the acquisition, conservation, study, exhibition and educational interpretation of objects having scientific, historical or artistic value. The word Museum is derived from the Latin muses, meaning "a source of inspiration," or "to be absorbed in one's thoughts."www.eartmart.com/pages/glossary.html
نسرين فقيه،معمارياست پركار، جستجوگر و فعال در صحنه بينالمللي . حساسيتي هنرمندانه و هندسهاي معمارانه در كردار و گفتار او نمايان است. او را زني خواهيد يافت با ظرافت و جديت توأمان، خصلتي كه در آثار و رفتارش به يكسان بروز يافتهاست.فقيه تحصيلات معماري را در ونيز، و طراحي محيط را در دانشگاه يل امريكا به پايان رساند و به ايران آمد. مديريت طرح تفضيلي اصفهان براي مهندسين مشاور ارگانيك و مديريت بخش معماري موزه هنرهاي معاصر تهران از عمده مسووليتهاي او در ايران پيش از انقلاب بود.فقيه در سال 1362 به فرانسه رفت و فعاليت معماري را در دفتر خود آغاز كرد. همزمان مرمت و طراحي داخلي موزه اورسي را به عهدهگرفت.در فرانسه بازسازي گالريهاي گنجينه دائم ژرژ پمپيدو و مرمت چندين موزه در شهرهاي مختلف به كارنامه تجارب او اضافه شد.فقيه هم اكنون در ايران زندگي ميكند و در كنار حرفه اصلي خود، به كار پژوهشي نيز مشغول است. متن فوق حاصل گفتگویی با وی می باشد.
•لطفا از نخستين پروژه خود در شهر اصفهان بگوييد. چه شد كه اين كار را شروع كرديد و سرانجام طرح چه بود؟
در آن وقت طرحهاي جامع شهرهاي بزرگ كه به وسيله مهندسين مشاور تهيهشده بود به سرعت در دستور كار دستگاههاي اجرايي قرارميگرفت.بولواركشيها و بياعتنايي آقايان به بافتهاي موجود تاريخي، شهري مانند اصفهان را در يك وضعيت بحراني قرارميداد .وزارت مسكن وقت اين طرح را به من واگذار كرد و من تلاش كردم طرح تفضيلي اصفهان را در مسير جديدي قراردهم. اين تلاش موفقيتآميز بود و از آن به بعد شهر تاريخي اصفهان به غير از يكي دو بولوار كه در زمان رضاشاه كشيدهشده و بافت شهر را از هم گسيخته بود، آسيب مهمي نديد.عده اي ميگويند من اولين كسي بودم كه اصطلاح بافت تاريخي را در ايران به كار بردم.اين اصطلاح، ترجمه تحتاللفظي يك عبارت ايتاليايي(tessuto urbano) است. ايتالياييها همواره در امر بزرگداشت و مرمت بافتهاي تاريخي به كشورهاي ديگر برتري داشتند. درآن زمان همه فكر ميكردند كافي است چند ساختمانقديمي ارزشمند حفظ و نگهداري شود.اما من سعي كردم اين نكته را تفهيم كنم كه بافت تاريخي بخشي از ميراث هر شهر است.ما از آن پس تجزيه و تحليل سه بعدي و تصويري منازل و كوچههاي قديمي را آغاز كرديم.اين حركت پس از مدتي اشتهار بينالمللي پيدا كرد و همين مساله باعث شد كه ما بتوانيم خيابانكشيها را در اصفهان متوقف كنيم.من به اين دوره از مسووليت خود اهميت زيادي ميدهم. براي اينكه پس از رفتن من، توسعه شهري اصفهان در مسير صحيحي هدايت شد.
•كار در موزه هنرهاي معاصر را از چه زماني آغاز كرديد؟
در آن وقت موزه هنرهاي معاصر تازه داشت شكل ميگرفت. براي همين مشغول خريد آثار تجسمي هنرمندان جهان بود. از من دعوت كردند كه مديريت گرافيك،عكاسي و معماري آن را برعهده بگيرم اما من فقط بخش معماري را انتخاب كردم و از آن پس سه خط مشي را در پيش گرفتم: اولين كار خريد دِسنهاي اصل معماران معروف بود. در دهه 70 هنوز كامپيوتر رواج نداشت و در نتيجه اين دسنها از ارزش فوقالعادهاي برخوردار بودند. حتي امروز هم كروكيهاي دستي يك معمار معروف ارزش فراواني دارد چه رسد به آن زمان.به هر حال، ما شروع كرديم به خريداري طرحهاي افرادي مثل مايكل گريوز، لئون كرير، ماسيمو اسكولاري و پيتر آيزنمن. اين آثار هنوز هم در موزه هنرهاي معاصر نگهداري ميشوند.دومين كار، اجراي پروژههاي پژوهشي مستقل درباره موضوعات مختلف معماري ايران،با هدف برپايي نمايشگاههاي موضوعي بود، و سوم معرفي معماران جهان با توجه به نياز معماران ايراني.من ازهمان وقت بااطلاعرساني پراكنده درباره هر نوع مقوله فرهنگي مخالف بودم و ميخواستم اگر قرار است كه ما از تجربيات كشورهاي ديگر حرف بزنيم با مسائل خودمان ارتباط داشته باشد.در همين راستا دو نمايشگاه برگزاركردم ؛ يكي نمايشگاه "محله"، كه مقايسه دو شهر تهران و بروكلين بود. پژوهش تهران را من انجام دادم و پژوهش بروكلين را يك محقق امريكايي.دوم نمايشگاهي از معماري فنلاند كه به معرفي موزه فنلاند، معماري اين كشور در دهه 50 و چهره شاخص آن، آلوار آلتو اختصاص داشت. دليل برپايي اين نمايشگاه اتفاقات كم و بيش مشابهي بود كه در ايران آن دهه نيز ميافتاد.
•درباره پروژههاي پژوهشي قدري توضيح بدهيد. چه موضوعاتي بيشتر در مركز توجه شما بود؟
ما در بخش موزهداري موزه هنرهاي معاصر تهران فعاليتي بنيادي را براي مطالعه دوران گذار از سنت به مدرنيسم در معماري ايراني آغاز كرديم. اين كار بيشتر به منظور تدارك يك دائره المعارف معماري ايران انجام ميشد.ما در سه بخش كار خود را شروع كرديم: اول معماري صنعتي و دگرگونيهاي كاربرد مصالح، دوم معماري كلاسيك ايران و طبقهبندي تيپولوژيك آن كه كار شناسايي باغهاي ايراني اولين قدم آن بود و سوم شهر و شهرسازي.پژوهش معماري صنعتي ايران با ارائه چند نمونه منجر به نمايش و چاپ يك كاتالوگ معتبر شد. پژوهش شهرسازي هم همانطور كه گفتم به نمايشگاه محله انجاميد. ولي باغ ايراني هم بالاخره بعد از بيست سال و اندي، سال گذشته به سرانجام رسيد و حاصل آن نمايشگاهي در موزه هنرهاي معاصر تهران بود.يك رشته موضوعات ديگر از قبيل حمامها،كاروانسراها، و منازل را هم آغاز كردهبوديم كه بتوانيم يك سلسله پژوهشهاي سيستماتيك و گونهشناسي را روي آنها آغاز كنيم.
•ظاهرا شما در فرانسه روي موضوع موزه متمركز شديد . تخصص شما در چه بخشي از معماري موزه بود و به چه آثاري منجر شد؟
من در سال 1362 به فرانسه رفتم و به مدت 4سال مدير پروژه مرمت موزه اورسي بودم.ساختمان اين موزه ابتدا يك ايستگاه راهآهن بود كه تبديل به 30000 متر مربع موزه و حدود 10000 مترمربع بخش اداري شد. همكاري با معمار ايتاليايي خانم گي آلنتي Gae Aulenti كه طرح او در كنكور موزه پذيرفته شده بود براي من تجربه مهم و بزرگي بود.ما نخستين هدف را در برنامه كاري خود همكاري با موزهدارها تعريف كرديم . معماري براي ما عبارت بود از تطبيق فضاها با اثر هنري و اگر امروز بعد از 27 سال به موزه اورسي برويد خواهيد ديد كه هركدام از فضاهايي كه براي تابلوهاي رنگ و روغن،مجسمه يا ظروف طراحي شدهاست با ديگري فرق دارد.ممكن است اين فضاها مطابق با آخرين مدهاي معماري نباشند اما پيرو طبيعت اشيايي هستند كه در آن نمايش دادهشدهاند.پس از اين تجربه مجدداً با همين خانم، كار مرمت و نوسازي دو طبقه از موزه ژرژ پومپيدو را در پاريس آغاز كرديم. ساختمان اين موزه را دو نفر به نامهاي"پيانو" و "راجرز" در اواخر سالهاي 60 طراحي كردهبودند.در اينجا ما فقط روي آثار هنري مدرن كار ميكرديم. چندي بعد طرح من براي سالن نقاشي فرانسه در موزه لوور پذيرفته شد.اين سالن يك گالري بزرگ به مساحت 1400 متر مربع بود كه براي اولين بار همه كار را شخصاً به عهده گرفتم. از جمله نوآوريهايي كه من در اين گالري كردم اين بود كه شكستن نور مستقيم سقف شيشهاي با حائلهاي عمودي بود.كار ديگري كه كردم و واكنشهاي مثبت و منفي خيليها را برانگيخت اين بود كه ديوارهاي نصب تابلو را به رنگ آبي زنده درآوردم. از آن تاريخ 15 سال ميگذرد اين رنگ آبي هنوز بر ديوار موزه ميدرخشد. حالا پس از گذشت زمان ميبينيد كه رنگ گذاشتن روي ديوارهاي موزه رايج شده و معماران،ديگر از گذاشتن رنگهاي تيره و زنده پشت آثار ابايي ندارند.به اين ترتيب تا 2سال پيش كه به ايران برگشتم مرتباً مرمت و طراحي موزهاي در دستور كار دفتر من بود. مثلاً موزه شهر ورنو كه ساختمان جديدي چسبيده به ساختمان قديمي شهرداري بود و چند موزه در شهرستان هاي ديگر فرانسه.
•با توجه به نياز مبرم موزههاي ايران به افراد متخصص، چرا در ايران كار موزه را ادامهنداديد؟
وقتي من هنوز ساكن فرانسه بودم، سازمان ميراث فرهنگي براي مرمت موزه ايران باستان با من تماسهايي برقرار كرد و از من خواست كه پيشنهادهايي دراين باره بدهم.اين كار انجام شد.من به ايران آمدم اما ديگر هيچ كس تماسي با من نگرفت و سرنوشت اين مرمت تا امروز هم نامعلوم باقي مانده است.اما من در موزه هنرهاي معاصر كارهاي ناتمام خود را دنبال كردم. اولين كار اين بود كه مواد اوليه پژوهش باغهاي ايراني را از آرشيو موزه معاصر بيرون آوردم و شروع كرديم به مطالعه و گردآوري اسناد و عكسها. اقدامات ديگري هم انجام داديم كه منجر شد به نمايشگاه باغ ايراني در شهريود 1383.در حال حاضر با توجه به شناختي كه از گنجينه هنري دهه 70 موزه معاصر دارم مشغول بررسي انتقادي اين گنجينه هستم كه اتفاقاً همزمان شده با نمايش اين آثار در موزه تحت عنوان جنبش هنر مدرن. البته اين خود موضوع بحث ديگري است.
•آياارزيابي بخصوصي از نحوه اداره موزههاي قديم ايران، و موزههايي كه بعد از انقلاب ساختهشدهاند داريد؟
من موزه هاي ايران را بعد از انقلاب نديده ام و نميتوانم قضاوتي بكنم. اما شنيدهام كه سازمان ميراث فرهنگي مرمت هاي تاسيساتي و مستحكمسازي خوبي را در موزهها و كاخ-موزهها انجام داده و جاي خوشبختي است.
•فكر ميكنيد فرق معماري داخلي، چيدمان و ارائه آثار در كاخهايي كه تبديل به موزه شدهاند با موزههاي متعارف چيست بايد و به چه صورتي باشد؟
اقامتگاه پادشاهان بايد همانطور كه بوده حفظ شود. اگر ما بخواهيم كاخي را تبديل كنيم به بنايي براي بازديد عموم بايد در نظر داشتهباشيم كه اين بنا مكانهاي حساس، يا شاهفضاهايي دارد كه طبيعتاً نبايد در آن دست برد. زيرا هدف از آن، نشان دادن نحوه زندگي و حال و هواي حاكم بر يك دوران است.البته وقتي يك كاخ تبديل به موزه ميشود، نمايشگاههاي موقتي و فعاليتهاي جانبي دارد. براي اين كار ميتوان از برخي فضاهاي خاص استفاده جديد كرد.
•در مجموعه نياوران، كتابخانهاي هست متعلق به فرح ديبا. اين تنها كتابخانه_موزه سلطنتي ايران است و به همين خاطر متوليان آن در نحوه نمايش آثار و پذيرايي از بازديدكنندگان با دشواريهايي مواجه بودند. ارزش بسياري از كتابهاي اين مجموعه در امضاهاي اول آن بود و ارزش مجموعه به اتفاقاتي كه در آن ميافتاده، از جمله ديدارهاي فرح ديبا با روشنفكران آن روز و … . به نظر شما چنين ساختماني چگونه بايد به عنوان يك موزه ارائه شود و آثار آن به چه ترتيب به نمايش درآيند؟
من فكر ميكنم كه امروز با توجه به ارزش امضايي كتابها و نيز به اين خاطر جلسات و نشستهايي كه در آنجا با روشنفكران برگزار ميشده، فضاي اين كتابخانه بايد به صورت يك تصوير تثبيت شده به نمايش درآيد و هيچ نوع دستكاري در آن نشود. اين مجموعه به لحاظ جامعهشناسي هنري نشاندهنده يك دوران خاص و فعاليتهاي آن دوره است .براي شما يك مثال ميزنم: برانكوزي، مجسمهساز شهير، وصيت كرده بود كه كارگاه مجسمهسازياش به موزه ژرژ پومپيدو اهدا شود . اين آتليه در حومه دورافتادهاي قرارداشت و كلا بيش از 70 مترمربع نبود. بعد از گفتگوهاي بسيار بالاخره موزه پومپيدو تصميم گرفت آتليه را عيناً ، از ساختمان تا كوره مجسمهسازي تا ميز و صندلي و كليه اشياي درون آن به فضاي باز جلوي مركز منتقل كند.امروز بينندگان ميتوانند از پشت يكجدار شيشهاي،كارگاه برانكوزي را درست در شمايلي كه او درآن كار ميكرد ببينند. تصور ميكنم كه برخي از مكانها داراي بار تاريخي_هنري و حاوي خاطره جمعي يك ملت هستند و ارزش آنها نه به اشيا درونشان بلكه به حال و هواي حاكم بر آنها است.
• تغيير ديدگاه جهان مدرن نسبت به موزه، چه تاثيري در معماري آن داشتهاست؟
در معماري موزه دو موج وجود دارد كه يكي مبتني است بر ايده بنا به مثابه يك اثر مستقل هنري و ديگري موزه به عنوان يك فضاي مطلوب و مناسب براي آثار و اشياي درون آن. در اين نوع موزه همه چيز از نور،ارتفاع سقف، و روابط داخلي در خدمت محتواي موزه است.اما معماراني كه موزه را يك شيء هنري مستقل درنظر ميگيرند، مشكلات فراواني را براي موزهداران به وجود ميآورند. چرا كه چيدمان اشيا و آثار در اين موزهها كار بسيار دشواري است.سردمدار اين جريان معماري به نام "فرانك گري" است. موزه بيلبائو نقطه اوج اين نگاه هنري محض به موزه است. من با وجود اينكه از موزه به عنوان يك شيء هنري پرهيجان در شهر لذت ميبرم و جنبههاي مثبت معماري به مثابه مجسمهسازي را درك ميكنم اما از درد و رنج موزهدارها براي نمايش درآوردن آثار در اين گونه موزهها نيز خبر دارم.
•آيا غلبه روايت بر نمايش شيء در موزه مدرن،چيدمان و دكوراسيون داخلي را متحول نكردهاست؟
چيدمان يعني در فضا قرار دادن يك نقطهنظر. اگر موزهدار، نقطهنظرش در نمايش خاصي،سير تحول تاريخي باشد، چيدمان روايي خواهد بود. اما برعكس آن ، نقطه نظر موضوعي يا شكلي است.اخيراً در موزه لوور از يك خانم روانكاو معروف خواسته بودند كه راجع به قتل در نقاشي نمايشگاهي برگزاركند. اين آثار قرار بود نمايانگر صحنه قتل در فرهنگهاي مختلف باشد. سير چيدمان اين نمايشگاه اصلاً تاريخي نبود.در حدود 20 سال پيش موزه متروپوليتن نيويورك از يك مجموعهدارخصوصي به نام خانم دومنيل خواست كه نمايشگاهي از مجموعه خود در اين موزه به نمايش درآورد. اين خانم قبول كرد با اين شرط كه چيدمان آثار را خودش به عهده بگيرد.اتفاق جالبي كه افتاد اين بود كه براي اولين بار نمايشگاهي كاملا غيرتاريخي و غيرتحولي از آثار هنري تمدنهاي مختلف در زمانها و مكانهاي متفاوت برپا شد و نوع چيدمان اين آثار تعجب همگان را برانگيخت. زيرا تنها معياري كه اين زن براي كنار هم گذاشتن آثار داشت ارتباط عاطفي خودش با آنها بود.او در تمام عمرش براي گزينش و خريداري آثار هم تنها اين معيار را درنظرگرفته بود. در اين نمايشگاه يك ظرف متعلق به قبايل سرخپوستي امريكا در كنار يك شاهكار نقاشي رنسانس قرارگرفتهبود. اين بزرگترين تجربه عاطفي من و بسياري از هنرشناسان و موزه داران دنيا بود. بله، هنر يك شوك است!
•اگر بخواهيد از سبك شخصي خود حرف بزنيد چه ويژگيهايي را بر آثار خود مترتب ميدانيد؟ايراني بودن شما چقدر در اين سبك شخصي تاثير داشته است؟
بگذاريد به جاي سبك بگويم راه يا طريقت. راه مرا بايد در وفاداري و احترام به اشياي نمايش دادهشده جستجو كنيد. من خوشحالم كه گاهي اوقات تماشاچيان متوجه نميشوند كه معماري جديدي ارائه شدهاست و هم و غمشان تماشاي آثار است.اما ايراني بودن و مسلمان بودن براي من يك جامه فرهنگي است كه بدون آن احساس عرياني ميكنم. تأثير مليت، در آثار من به وضوح پيداست.به عنوان مثال من معماري را هميشه از داخل شروع ميكنم و ميتوانم بگويم كه مشغله ذهنيام فضا به معني متعارف آن نيست .مشغله من يك نوع انفجار و انبساط از درون به بيرون است. بيرون هميشه منتج از درون است. از طرف ديگر كارهاي من لايه پس از لايه است. مثل معماري سنتي ايران كه در فاصله بيرون تا درون بنا لايههاي مختلفي از قبيل ايوان و ديوارهاي دو پوشه وجود دارد. اين ها همه نشانههاي ايراني بودن است.نيست؟
•و شايد هم زن بودن؟
در آن وقت طرحهاي جامع شهرهاي بزرگ كه به وسيله مهندسين مشاور تهيهشده بود به سرعت در دستور كار دستگاههاي اجرايي قرارميگرفت.بولواركشيها و بياعتنايي آقايان به بافتهاي موجود تاريخي، شهري مانند اصفهان را در يك وضعيت بحراني قرارميداد .وزارت مسكن وقت اين طرح را به من واگذار كرد و من تلاش كردم طرح تفضيلي اصفهان را در مسير جديدي قراردهم. اين تلاش موفقيتآميز بود و از آن به بعد شهر تاريخي اصفهان به غير از يكي دو بولوار كه در زمان رضاشاه كشيدهشده و بافت شهر را از هم گسيخته بود، آسيب مهمي نديد.عده اي ميگويند من اولين كسي بودم كه اصطلاح بافت تاريخي را در ايران به كار بردم.اين اصطلاح، ترجمه تحتاللفظي يك عبارت ايتاليايي(tessuto urbano) است. ايتالياييها همواره در امر بزرگداشت و مرمت بافتهاي تاريخي به كشورهاي ديگر برتري داشتند. درآن زمان همه فكر ميكردند كافي است چند ساختمانقديمي ارزشمند حفظ و نگهداري شود.اما من سعي كردم اين نكته را تفهيم كنم كه بافت تاريخي بخشي از ميراث هر شهر است.ما از آن پس تجزيه و تحليل سه بعدي و تصويري منازل و كوچههاي قديمي را آغاز كرديم.اين حركت پس از مدتي اشتهار بينالمللي پيدا كرد و همين مساله باعث شد كه ما بتوانيم خيابانكشيها را در اصفهان متوقف كنيم.من به اين دوره از مسووليت خود اهميت زيادي ميدهم. براي اينكه پس از رفتن من، توسعه شهري اصفهان در مسير صحيحي هدايت شد.
•كار در موزه هنرهاي معاصر را از چه زماني آغاز كرديد؟
در آن وقت موزه هنرهاي معاصر تازه داشت شكل ميگرفت. براي همين مشغول خريد آثار تجسمي هنرمندان جهان بود. از من دعوت كردند كه مديريت گرافيك،عكاسي و معماري آن را برعهده بگيرم اما من فقط بخش معماري را انتخاب كردم و از آن پس سه خط مشي را در پيش گرفتم: اولين كار خريد دِسنهاي اصل معماران معروف بود. در دهه 70 هنوز كامپيوتر رواج نداشت و در نتيجه اين دسنها از ارزش فوقالعادهاي برخوردار بودند. حتي امروز هم كروكيهاي دستي يك معمار معروف ارزش فراواني دارد چه رسد به آن زمان.به هر حال، ما شروع كرديم به خريداري طرحهاي افرادي مثل مايكل گريوز، لئون كرير، ماسيمو اسكولاري و پيتر آيزنمن. اين آثار هنوز هم در موزه هنرهاي معاصر نگهداري ميشوند.دومين كار، اجراي پروژههاي پژوهشي مستقل درباره موضوعات مختلف معماري ايران،با هدف برپايي نمايشگاههاي موضوعي بود، و سوم معرفي معماران جهان با توجه به نياز معماران ايراني.من ازهمان وقت بااطلاعرساني پراكنده درباره هر نوع مقوله فرهنگي مخالف بودم و ميخواستم اگر قرار است كه ما از تجربيات كشورهاي ديگر حرف بزنيم با مسائل خودمان ارتباط داشته باشد.در همين راستا دو نمايشگاه برگزاركردم ؛ يكي نمايشگاه "محله"، كه مقايسه دو شهر تهران و بروكلين بود. پژوهش تهران را من انجام دادم و پژوهش بروكلين را يك محقق امريكايي.دوم نمايشگاهي از معماري فنلاند كه به معرفي موزه فنلاند، معماري اين كشور در دهه 50 و چهره شاخص آن، آلوار آلتو اختصاص داشت. دليل برپايي اين نمايشگاه اتفاقات كم و بيش مشابهي بود كه در ايران آن دهه نيز ميافتاد.
•درباره پروژههاي پژوهشي قدري توضيح بدهيد. چه موضوعاتي بيشتر در مركز توجه شما بود؟
ما در بخش موزهداري موزه هنرهاي معاصر تهران فعاليتي بنيادي را براي مطالعه دوران گذار از سنت به مدرنيسم در معماري ايراني آغاز كرديم. اين كار بيشتر به منظور تدارك يك دائره المعارف معماري ايران انجام ميشد.ما در سه بخش كار خود را شروع كرديم: اول معماري صنعتي و دگرگونيهاي كاربرد مصالح، دوم معماري كلاسيك ايران و طبقهبندي تيپولوژيك آن كه كار شناسايي باغهاي ايراني اولين قدم آن بود و سوم شهر و شهرسازي.پژوهش معماري صنعتي ايران با ارائه چند نمونه منجر به نمايش و چاپ يك كاتالوگ معتبر شد. پژوهش شهرسازي هم همانطور كه گفتم به نمايشگاه محله انجاميد. ولي باغ ايراني هم بالاخره بعد از بيست سال و اندي، سال گذشته به سرانجام رسيد و حاصل آن نمايشگاهي در موزه هنرهاي معاصر تهران بود.يك رشته موضوعات ديگر از قبيل حمامها،كاروانسراها، و منازل را هم آغاز كردهبوديم كه بتوانيم يك سلسله پژوهشهاي سيستماتيك و گونهشناسي را روي آنها آغاز كنيم.
•ظاهرا شما در فرانسه روي موضوع موزه متمركز شديد . تخصص شما در چه بخشي از معماري موزه بود و به چه آثاري منجر شد؟
من در سال 1362 به فرانسه رفتم و به مدت 4سال مدير پروژه مرمت موزه اورسي بودم.ساختمان اين موزه ابتدا يك ايستگاه راهآهن بود كه تبديل به 30000 متر مربع موزه و حدود 10000 مترمربع بخش اداري شد. همكاري با معمار ايتاليايي خانم گي آلنتي Gae Aulenti كه طرح او در كنكور موزه پذيرفته شده بود براي من تجربه مهم و بزرگي بود.ما نخستين هدف را در برنامه كاري خود همكاري با موزهدارها تعريف كرديم . معماري براي ما عبارت بود از تطبيق فضاها با اثر هنري و اگر امروز بعد از 27 سال به موزه اورسي برويد خواهيد ديد كه هركدام از فضاهايي كه براي تابلوهاي رنگ و روغن،مجسمه يا ظروف طراحي شدهاست با ديگري فرق دارد.ممكن است اين فضاها مطابق با آخرين مدهاي معماري نباشند اما پيرو طبيعت اشيايي هستند كه در آن نمايش دادهشدهاند.پس از اين تجربه مجدداً با همين خانم، كار مرمت و نوسازي دو طبقه از موزه ژرژ پومپيدو را در پاريس آغاز كرديم. ساختمان اين موزه را دو نفر به نامهاي"پيانو" و "راجرز" در اواخر سالهاي 60 طراحي كردهبودند.در اينجا ما فقط روي آثار هنري مدرن كار ميكرديم. چندي بعد طرح من براي سالن نقاشي فرانسه در موزه لوور پذيرفته شد.اين سالن يك گالري بزرگ به مساحت 1400 متر مربع بود كه براي اولين بار همه كار را شخصاً به عهده گرفتم. از جمله نوآوريهايي كه من در اين گالري كردم اين بود كه شكستن نور مستقيم سقف شيشهاي با حائلهاي عمودي بود.كار ديگري كه كردم و واكنشهاي مثبت و منفي خيليها را برانگيخت اين بود كه ديوارهاي نصب تابلو را به رنگ آبي زنده درآوردم. از آن تاريخ 15 سال ميگذرد اين رنگ آبي هنوز بر ديوار موزه ميدرخشد. حالا پس از گذشت زمان ميبينيد كه رنگ گذاشتن روي ديوارهاي موزه رايج شده و معماران،ديگر از گذاشتن رنگهاي تيره و زنده پشت آثار ابايي ندارند.به اين ترتيب تا 2سال پيش كه به ايران برگشتم مرتباً مرمت و طراحي موزهاي در دستور كار دفتر من بود. مثلاً موزه شهر ورنو كه ساختمان جديدي چسبيده به ساختمان قديمي شهرداري بود و چند موزه در شهرستان هاي ديگر فرانسه.
•با توجه به نياز مبرم موزههاي ايران به افراد متخصص، چرا در ايران كار موزه را ادامهنداديد؟
وقتي من هنوز ساكن فرانسه بودم، سازمان ميراث فرهنگي براي مرمت موزه ايران باستان با من تماسهايي برقرار كرد و از من خواست كه پيشنهادهايي دراين باره بدهم.اين كار انجام شد.من به ايران آمدم اما ديگر هيچ كس تماسي با من نگرفت و سرنوشت اين مرمت تا امروز هم نامعلوم باقي مانده است.اما من در موزه هنرهاي معاصر كارهاي ناتمام خود را دنبال كردم. اولين كار اين بود كه مواد اوليه پژوهش باغهاي ايراني را از آرشيو موزه معاصر بيرون آوردم و شروع كرديم به مطالعه و گردآوري اسناد و عكسها. اقدامات ديگري هم انجام داديم كه منجر شد به نمايشگاه باغ ايراني در شهريود 1383.در حال حاضر با توجه به شناختي كه از گنجينه هنري دهه 70 موزه معاصر دارم مشغول بررسي انتقادي اين گنجينه هستم كه اتفاقاً همزمان شده با نمايش اين آثار در موزه تحت عنوان جنبش هنر مدرن. البته اين خود موضوع بحث ديگري است.
•آياارزيابي بخصوصي از نحوه اداره موزههاي قديم ايران، و موزههايي كه بعد از انقلاب ساختهشدهاند داريد؟
من موزه هاي ايران را بعد از انقلاب نديده ام و نميتوانم قضاوتي بكنم. اما شنيدهام كه سازمان ميراث فرهنگي مرمت هاي تاسيساتي و مستحكمسازي خوبي را در موزهها و كاخ-موزهها انجام داده و جاي خوشبختي است.
•فكر ميكنيد فرق معماري داخلي، چيدمان و ارائه آثار در كاخهايي كه تبديل به موزه شدهاند با موزههاي متعارف چيست بايد و به چه صورتي باشد؟
اقامتگاه پادشاهان بايد همانطور كه بوده حفظ شود. اگر ما بخواهيم كاخي را تبديل كنيم به بنايي براي بازديد عموم بايد در نظر داشتهباشيم كه اين بنا مكانهاي حساس، يا شاهفضاهايي دارد كه طبيعتاً نبايد در آن دست برد. زيرا هدف از آن، نشان دادن نحوه زندگي و حال و هواي حاكم بر يك دوران است.البته وقتي يك كاخ تبديل به موزه ميشود، نمايشگاههاي موقتي و فعاليتهاي جانبي دارد. براي اين كار ميتوان از برخي فضاهاي خاص استفاده جديد كرد.
•در مجموعه نياوران، كتابخانهاي هست متعلق به فرح ديبا. اين تنها كتابخانه_موزه سلطنتي ايران است و به همين خاطر متوليان آن در نحوه نمايش آثار و پذيرايي از بازديدكنندگان با دشواريهايي مواجه بودند. ارزش بسياري از كتابهاي اين مجموعه در امضاهاي اول آن بود و ارزش مجموعه به اتفاقاتي كه در آن ميافتاده، از جمله ديدارهاي فرح ديبا با روشنفكران آن روز و … . به نظر شما چنين ساختماني چگونه بايد به عنوان يك موزه ارائه شود و آثار آن به چه ترتيب به نمايش درآيند؟
من فكر ميكنم كه امروز با توجه به ارزش امضايي كتابها و نيز به اين خاطر جلسات و نشستهايي كه در آنجا با روشنفكران برگزار ميشده، فضاي اين كتابخانه بايد به صورت يك تصوير تثبيت شده به نمايش درآيد و هيچ نوع دستكاري در آن نشود. اين مجموعه به لحاظ جامعهشناسي هنري نشاندهنده يك دوران خاص و فعاليتهاي آن دوره است .براي شما يك مثال ميزنم: برانكوزي، مجسمهساز شهير، وصيت كرده بود كه كارگاه مجسمهسازياش به موزه ژرژ پومپيدو اهدا شود . اين آتليه در حومه دورافتادهاي قرارداشت و كلا بيش از 70 مترمربع نبود. بعد از گفتگوهاي بسيار بالاخره موزه پومپيدو تصميم گرفت آتليه را عيناً ، از ساختمان تا كوره مجسمهسازي تا ميز و صندلي و كليه اشياي درون آن به فضاي باز جلوي مركز منتقل كند.امروز بينندگان ميتوانند از پشت يكجدار شيشهاي،كارگاه برانكوزي را درست در شمايلي كه او درآن كار ميكرد ببينند. تصور ميكنم كه برخي از مكانها داراي بار تاريخي_هنري و حاوي خاطره جمعي يك ملت هستند و ارزش آنها نه به اشيا درونشان بلكه به حال و هواي حاكم بر آنها است.
• تغيير ديدگاه جهان مدرن نسبت به موزه، چه تاثيري در معماري آن داشتهاست؟
در معماري موزه دو موج وجود دارد كه يكي مبتني است بر ايده بنا به مثابه يك اثر مستقل هنري و ديگري موزه به عنوان يك فضاي مطلوب و مناسب براي آثار و اشياي درون آن. در اين نوع موزه همه چيز از نور،ارتفاع سقف، و روابط داخلي در خدمت محتواي موزه است.اما معماراني كه موزه را يك شيء هنري مستقل درنظر ميگيرند، مشكلات فراواني را براي موزهداران به وجود ميآورند. چرا كه چيدمان اشيا و آثار در اين موزهها كار بسيار دشواري است.سردمدار اين جريان معماري به نام "فرانك گري" است. موزه بيلبائو نقطه اوج اين نگاه هنري محض به موزه است. من با وجود اينكه از موزه به عنوان يك شيء هنري پرهيجان در شهر لذت ميبرم و جنبههاي مثبت معماري به مثابه مجسمهسازي را درك ميكنم اما از درد و رنج موزهدارها براي نمايش درآوردن آثار در اين گونه موزهها نيز خبر دارم.
•آيا غلبه روايت بر نمايش شيء در موزه مدرن،چيدمان و دكوراسيون داخلي را متحول نكردهاست؟
چيدمان يعني در فضا قرار دادن يك نقطهنظر. اگر موزهدار، نقطهنظرش در نمايش خاصي،سير تحول تاريخي باشد، چيدمان روايي خواهد بود. اما برعكس آن ، نقطه نظر موضوعي يا شكلي است.اخيراً در موزه لوور از يك خانم روانكاو معروف خواسته بودند كه راجع به قتل در نقاشي نمايشگاهي برگزاركند. اين آثار قرار بود نمايانگر صحنه قتل در فرهنگهاي مختلف باشد. سير چيدمان اين نمايشگاه اصلاً تاريخي نبود.در حدود 20 سال پيش موزه متروپوليتن نيويورك از يك مجموعهدارخصوصي به نام خانم دومنيل خواست كه نمايشگاهي از مجموعه خود در اين موزه به نمايش درآورد. اين خانم قبول كرد با اين شرط كه چيدمان آثار را خودش به عهده بگيرد.اتفاق جالبي كه افتاد اين بود كه براي اولين بار نمايشگاهي كاملا غيرتاريخي و غيرتحولي از آثار هنري تمدنهاي مختلف در زمانها و مكانهاي متفاوت برپا شد و نوع چيدمان اين آثار تعجب همگان را برانگيخت. زيرا تنها معياري كه اين زن براي كنار هم گذاشتن آثار داشت ارتباط عاطفي خودش با آنها بود.او در تمام عمرش براي گزينش و خريداري آثار هم تنها اين معيار را درنظرگرفته بود. در اين نمايشگاه يك ظرف متعلق به قبايل سرخپوستي امريكا در كنار يك شاهكار نقاشي رنسانس قرارگرفتهبود. اين بزرگترين تجربه عاطفي من و بسياري از هنرشناسان و موزه داران دنيا بود. بله، هنر يك شوك است!
•اگر بخواهيد از سبك شخصي خود حرف بزنيد چه ويژگيهايي را بر آثار خود مترتب ميدانيد؟ايراني بودن شما چقدر در اين سبك شخصي تاثير داشته است؟
بگذاريد به جاي سبك بگويم راه يا طريقت. راه مرا بايد در وفاداري و احترام به اشياي نمايش دادهشده جستجو كنيد. من خوشحالم كه گاهي اوقات تماشاچيان متوجه نميشوند كه معماري جديدي ارائه شدهاست و هم و غمشان تماشاي آثار است.اما ايراني بودن و مسلمان بودن براي من يك جامه فرهنگي است كه بدون آن احساس عرياني ميكنم. تأثير مليت، در آثار من به وضوح پيداست.به عنوان مثال من معماري را هميشه از داخل شروع ميكنم و ميتوانم بگويم كه مشغله ذهنيام فضا به معني متعارف آن نيست .مشغله من يك نوع انفجار و انبساط از درون به بيرون است. بيرون هميشه منتج از درون است. از طرف ديگر كارهاي من لايه پس از لايه است. مثل معماري سنتي ايران كه در فاصله بيرون تا درون بنا لايههاي مختلفي از قبيل ايوان و ديوارهاي دو پوشه وجود دارد. اين ها همه نشانههاي ايراني بودن است.نيست؟
•و شايد هم زن بودن؟
منبع::نراقی،سولماز. پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، تهران_ 14 آبان 1384
۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سهشنبه
به نام معمار هستی
ابتدا روز معمار رو به تمامی دوستان تبریک عرض می کنم و امیدوارم فکر و ذهن و توانایی همه ما در جهت باز آفرینی و شکل دهی به فضاها و مکانهایی باشه که انسان بودن، انسان وار زیستن و هدف از بودنمان رو از یادمون نبره. هر چه باشه ما هرکدام یک اثر هستیم، یک اثر هنری، یک متن زیبا،
از خالقی زیبا و توانا.
مطالبی که در قسمتهای قبلی آمده یک سری اطلاعات اولیه در مورد موزه است .خواندنش باعث میشه تصور بهتری از چنین کاربری داشته باشید .به فکر ایده شکل گیری چنین فضایی با موضوع خاصی که براش در نظر گرفته اید باشین .
هم سنخی بین کاربری(موزه)، نوع موزه، مکان قرار گیری موزه و ایده ای که خواهید داشت رو هم مد نظر قرار بدین.تمامی این مباحث میتونه به هم ارتباط داشته باشه و به شکل گیری فضایی با معنا تر کمک کنه....این هفته افرادی که به نتیجه رسیدن میتونن فکرشان رو مطرح کنن تا در موردش صحبت کنیم و کار طراحی رو هم به نوعی شروع کرده باشن.در پایان اگر نظر، یا پیشنهادی داشته باشید همینجا در قسمت نظرات مطرح کنید.
همگی موفق باشید.
همگی موفق باشید.
انواع موزه ها
موزه ها را به شكلهاي گوناگون طبقه بندي كرده اند، موزه هاي تاريخ و باستان شناسي، موزه هاي فضاي باز، موزه هاي مردم شناسي، كاخ موزه ها، موزه هاي علوم و تاريخي طبيعي، موزه هاي منطقه اي ( محلي )، موزه هاي سيار ( گردشي ) ، پارك موزه ها، موزه هاي سلاح ( نظامي )، موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان )
موزه تاريخي و باستان شناسي: ديد تاريخي دارند و بيانگر سلسله و دوره هاي تاريخي هستند . بيشتر اين آثار بر اثر كاوش هاي باستان شناسي به دست آمده اند و بيانگر فرهنگ و تمدون گذشته و تلفيق كننده علم، هنر و دانش يك ملت يا يك قوم هستند. چنين موزه هايي مادر نيز ناميده مي شوند. موزه ملي ايران ( ايران باستان )، موزه ملي ورساي در فرانسه و موزه تاريخ در واشينگتن از اين نوع هستند.
موزه فضاي باز:با ايجاد اين نوع موزه ها مي توان به معرفي يافته ها و داده هاي مهم باستان شناسي كمك بزرگي نمود. زمان يكه يك كاوش علمي باستان شناسي منجر به نتايج مطلوب و كشف آثار ارزشمند غير منقول مي شود و قابل انتقال به موزه ها نيست، با فراهم آوردن شرايط و امكانات لازم، مكان مورد نظر را جهت باز ديد عموم مهيا مي نمايند. اين امر در اصطلاح به موزه فضاي باز مشهور است. از جمله اين موزه ها مي توان به تخت جمشيد در شيراز و محوطه تاريخي هگمتانه در همدان اشاره نمود.
اين موزه ها در ديگر كشور ها مانند چين، يونان و برخي از كشور هاي اورپايي نيز معمول است. در استان خراسان محوطه تاريخ " بنديان " در گز كه داراي گچ بري هاي بسيار زيبايي از دوره ساسانيان است و همچنين محوطه تاريخي " شا ياخ " نيشابور مي توانند مكان مناسبي براي اين امر باشند.
موزه هاي مردم شناسي: فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات، پوشاك و سنن اجتماعي حاكم بر جامعه را نشان مي دهند. موزه مردم شناسي تهران و حمام گنجعلي خان كرمان از اين نوع هستند.
كاخ موزه ها: بنا يا اثر تاريخي هستند كه از گذشتگان به دست ما رسيده و بيانگر و ضعيت و نحوه زندگي صاحبان آن است. ممكن است در اين بنا اشياي تاريخي و نيز آثار هنري از جمله نقاشي روي ديوار،گچ كاري و …. وجود داشته باشد. كاخ موزه ها معمولا" در مراكز حكومتي به وجود مي آيند. هدف از تاسيس اين موزه ها به نمايش گذاشتن اثر و بناي تاريخي و نيز عبرت آموزي است. مجموعه كاخ هاي سعد آباد تهران و باغ ملك آباد مشهد از اين نوع موزه ها هستند.
موزه هاي هنري : انواع هنرهاي تجسمي و تزييني كه از زيبايي شناسي بالايي برخوردارند، را به نمايش در مي آورند و معمولا" بازديد كنندگان زيادي نيز دارند. موزه هنرهاي زيبا در تهران و موزه هنرهاي تزييني در اصفهان از اين نوع هستند.
موزه علوم و تارخ طبيعي: تجربه هاي علمي بر اساس شواهد و وسايل كاري و تاريخي طبيعي كه در بر گيرنده گونه هاي مختلف گياهي به ويژه جانوان است را به نمايش مي گذارند. موزه تاريخي طبيعي اصفهان و موزه علوم و تاريخ طبيعي مشهد از اين نوع هستند.
موزه هاي محلي يا منطقه اي: بيانگر و نمودار فرهنگ يك منطقه و يا يك محله خاص هستند و صرفا" آثار و اشياي تاريخي همان منطقه را به نمايش مي گذارند. موزه شوش، تخت جمشيد و موزه توس در خراسان ازاين نوع هستند.
موزه هاي سيار : براي پيشبرد سريع اهداف فرهنگي و به دليل عدم امكانات موجود در مناطق و شهرهاي محروم شكل مي گيرند. اين موزه هاي فرهنگ هاي گوناگون را در مكان هاي مختلف در معرض ديد عموم مي گذارند. اگر به اين نوع موزه ها توجه كافي شود، بسيار تاثير گذار خواهند بود.
پارك موزه ها : به دليل داشتن ابغاد گوناگون علمي و فرهنگي و جاذبه هاي تفريحي و آموزشي و نيز تفريحي از اهميت زياد برخورد دارند، چرا كه مسايل زيستي و طبيعي را از نزديك براي مردم به نمايش مي گذارند. ويژگي مهم اين موزه ها اين است كه عموم مردم مي توانند از ديدن آنها بهرمند شوند. در ايران ايجاد پارك موزه سابقه ندارد ولي در كشورهايي مانند چين و كره شمالي مرسوم است.
موزه هاي نظامي : روند تاريخي انواع سلاح هاي نظامي و جنگي را در معرض ديد همگان قرار مي دهند. اين نوع اشيا شامل لباس هاي نظامي رزمي، اسلحه و ديگر وسايل رزمي نيز هستند.
موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان ) :براي ارج نهادن به هنرمندان، نويسندگان، مخترعان و مفاخر جامعه، معمولا" پس از در گذشتشان در خانه شخصيشان پديد مي آيد و در بر گيرنده وسايل شخصي، وسايل كار و آثار ايشان است. اين موزه ها بيشتر د ركشورهاي اروپايي مرسوم است.
خانه شكسپير نويسنده مشهور انگليسي و اديسون مخترع برق در امريكا از اين نوع است. در ايران هم خانه بزرگ مرد موسيقي " استاد ابوالحسن صبا " تبديل به موزه شده و در برگيرنده تابلوهاي نقاشي، تاليفات و اموال شخصي وي است
اهداف موزه های هنرمعاصر
1. گردآوري، حفظ و نمايش آثار هنري معاصر و گسترش سطح شناخت جامعه
2. شناساندن هنرهاي معاصر ايران وشهر های ایران و هنر معاصر بين الملل
3. عرضه و نمايش دائمي هنرهاي معاصر و ساير كشورها
4.آشنا نمودن مردم و خصوصاً هنرمندان با هنرهاي معاصر
5.برقراري ارتباط با موزه ها و مراكز حفظ، آموزش و اشاعه هنر معاصر در ايران و ساير كشورها
6.برنامه ريزي و ارائه طرح هاي لازم براي تشويق، تحقيق و پژوهش در زمينه هنرهاي معاصر
7.ايجاد برنامه هاي آموزشي جهت آشناسازي جامعه و خصوصاً هنرمندان با هنر معاصر از طريق برگزاري جلسات سخنراني، برنامه بازديد، گردهمايي، انتشار كتاب و مجله، امور سمعي و بصري، مرمت آثار و انجام خدمات فني
8.ايجاد بانك اطلاعات هنرمندان معاصر ايران با عنايت خاصه به شهر قرار گیری موزه
عمده فعاليتهاي موزه
برپايي نمايشگاههاي هنري در سطوح استاني، ملي و بين المللي
برگزاري جلسات سخنراني و سمينارهاي تخصصي در ارتباط با رشته هاي مختلف هنري
گردآوري، حفظ، مرمت و نمايش آثار هنري نفيس
آشنا نمودن مردم و هنرمندان با هنرهاي معاصر
برقراري ارتباط با موزه هاي و مراكز فرهنگي، هنري داخلي و خارجي
موزه ها را به شكلهاي گوناگون طبقه بندي كرده اند، موزه هاي تاريخ و باستان شناسي، موزه هاي فضاي باز، موزه هاي مردم شناسي، كاخ موزه ها، موزه هاي علوم و تاريخي طبيعي، موزه هاي منطقه اي ( محلي )، موزه هاي سيار ( گردشي ) ، پارك موزه ها، موزه هاي سلاح ( نظامي )، موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان )
موزه تاريخي و باستان شناسي: ديد تاريخي دارند و بيانگر سلسله و دوره هاي تاريخي هستند . بيشتر اين آثار بر اثر كاوش هاي باستان شناسي به دست آمده اند و بيانگر فرهنگ و تمدون گذشته و تلفيق كننده علم، هنر و دانش يك ملت يا يك قوم هستند. چنين موزه هايي مادر نيز ناميده مي شوند. موزه ملي ايران ( ايران باستان )، موزه ملي ورساي در فرانسه و موزه تاريخ در واشينگتن از اين نوع هستند.
موزه فضاي باز:با ايجاد اين نوع موزه ها مي توان به معرفي يافته ها و داده هاي مهم باستان شناسي كمك بزرگي نمود. زمان يكه يك كاوش علمي باستان شناسي منجر به نتايج مطلوب و كشف آثار ارزشمند غير منقول مي شود و قابل انتقال به موزه ها نيست، با فراهم آوردن شرايط و امكانات لازم، مكان مورد نظر را جهت باز ديد عموم مهيا مي نمايند. اين امر در اصطلاح به موزه فضاي باز مشهور است. از جمله اين موزه ها مي توان به تخت جمشيد در شيراز و محوطه تاريخي هگمتانه در همدان اشاره نمود.
اين موزه ها در ديگر كشور ها مانند چين، يونان و برخي از كشور هاي اورپايي نيز معمول است. در استان خراسان محوطه تاريخ " بنديان " در گز كه داراي گچ بري هاي بسيار زيبايي از دوره ساسانيان است و همچنين محوطه تاريخي " شا ياخ " نيشابور مي توانند مكان مناسبي براي اين امر باشند.
موزه هاي مردم شناسي: فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات، پوشاك و سنن اجتماعي حاكم بر جامعه را نشان مي دهند. موزه مردم شناسي تهران و حمام گنجعلي خان كرمان از اين نوع هستند.
كاخ موزه ها: بنا يا اثر تاريخي هستند كه از گذشتگان به دست ما رسيده و بيانگر و ضعيت و نحوه زندگي صاحبان آن است. ممكن است در اين بنا اشياي تاريخي و نيز آثار هنري از جمله نقاشي روي ديوار،گچ كاري و …. وجود داشته باشد. كاخ موزه ها معمولا" در مراكز حكومتي به وجود مي آيند. هدف از تاسيس اين موزه ها به نمايش گذاشتن اثر و بناي تاريخي و نيز عبرت آموزي است. مجموعه كاخ هاي سعد آباد تهران و باغ ملك آباد مشهد از اين نوع موزه ها هستند.
موزه هاي هنري : انواع هنرهاي تجسمي و تزييني كه از زيبايي شناسي بالايي برخوردارند، را به نمايش در مي آورند و معمولا" بازديد كنندگان زيادي نيز دارند. موزه هنرهاي زيبا در تهران و موزه هنرهاي تزييني در اصفهان از اين نوع هستند.
موزه علوم و تارخ طبيعي: تجربه هاي علمي بر اساس شواهد و وسايل كاري و تاريخي طبيعي كه در بر گيرنده گونه هاي مختلف گياهي به ويژه جانوان است را به نمايش مي گذارند. موزه تاريخي طبيعي اصفهان و موزه علوم و تاريخ طبيعي مشهد از اين نوع هستند.
موزه هاي محلي يا منطقه اي: بيانگر و نمودار فرهنگ يك منطقه و يا يك محله خاص هستند و صرفا" آثار و اشياي تاريخي همان منطقه را به نمايش مي گذارند. موزه شوش، تخت جمشيد و موزه توس در خراسان ازاين نوع هستند.
موزه هاي سيار : براي پيشبرد سريع اهداف فرهنگي و به دليل عدم امكانات موجود در مناطق و شهرهاي محروم شكل مي گيرند. اين موزه هاي فرهنگ هاي گوناگون را در مكان هاي مختلف در معرض ديد عموم مي گذارند. اگر به اين نوع موزه ها توجه كافي شود، بسيار تاثير گذار خواهند بود.
پارك موزه ها : به دليل داشتن ابغاد گوناگون علمي و فرهنگي و جاذبه هاي تفريحي و آموزشي و نيز تفريحي از اهميت زياد برخورد دارند، چرا كه مسايل زيستي و طبيعي را از نزديك براي مردم به نمايش مي گذارند. ويژگي مهم اين موزه ها اين است كه عموم مردم مي توانند از ديدن آنها بهرمند شوند. در ايران ايجاد پارك موزه سابقه ندارد ولي در كشورهايي مانند چين و كره شمالي مرسوم است.
موزه هاي نظامي : روند تاريخي انواع سلاح هاي نظامي و جنگي را در معرض ديد همگان قرار مي دهند. اين نوع اشيا شامل لباس هاي نظامي رزمي، اسلحه و ديگر وسايل رزمي نيز هستند.
موزه هاي انديشمندان ( خانه هنرمندان ) :براي ارج نهادن به هنرمندان، نويسندگان، مخترعان و مفاخر جامعه، معمولا" پس از در گذشتشان در خانه شخصيشان پديد مي آيد و در بر گيرنده وسايل شخصي، وسايل كار و آثار ايشان است. اين موزه ها بيشتر د ركشورهاي اروپايي مرسوم است.
خانه شكسپير نويسنده مشهور انگليسي و اديسون مخترع برق در امريكا از اين نوع است. در ايران هم خانه بزرگ مرد موسيقي " استاد ابوالحسن صبا " تبديل به موزه شده و در برگيرنده تابلوهاي نقاشي، تاليفات و اموال شخصي وي است
اهداف موزه های هنرمعاصر
1. گردآوري، حفظ و نمايش آثار هنري معاصر و گسترش سطح شناخت جامعه
2. شناساندن هنرهاي معاصر ايران وشهر های ایران و هنر معاصر بين الملل
3. عرضه و نمايش دائمي هنرهاي معاصر و ساير كشورها
4.آشنا نمودن مردم و خصوصاً هنرمندان با هنرهاي معاصر
5.برقراري ارتباط با موزه ها و مراكز حفظ، آموزش و اشاعه هنر معاصر در ايران و ساير كشورها
6.برنامه ريزي و ارائه طرح هاي لازم براي تشويق، تحقيق و پژوهش در زمينه هنرهاي معاصر
7.ايجاد برنامه هاي آموزشي جهت آشناسازي جامعه و خصوصاً هنرمندان با هنر معاصر از طريق برگزاري جلسات سخنراني، برنامه بازديد، گردهمايي، انتشار كتاب و مجله، امور سمعي و بصري، مرمت آثار و انجام خدمات فني
8.ايجاد بانك اطلاعات هنرمندان معاصر ايران با عنايت خاصه به شهر قرار گیری موزه
عمده فعاليتهاي موزه
برپايي نمايشگاههاي هنري در سطوح استاني، ملي و بين المللي
برگزاري جلسات سخنراني و سمينارهاي تخصصي در ارتباط با رشته هاي مختلف هنري
گردآوري، حفظ، مرمت و نمايش آثار هنري نفيس
آشنا نمودن مردم و هنرمندان با هنرهاي معاصر
برقراري ارتباط با موزه هاي و مراكز فرهنگي، هنري داخلي و خارجي
گونه بندي اولیهای كه در بسياري از کشورها هنوز متداول است و همچنان در اسامي كميتههاي تخصصي ايكوم دیده میشود، تمايز بين موزههاي صنایع دستی، هنرهاي كاربردي، تاريخ، مردم شناسي، علوم طبيعي، دانش و فناوري، موزههاي منطقه اي، محلي و موزههاي تخصصي است. در عين حال سير تحول موزهها از جنگ دوم جهاني به اين سو، بتدريج مرزهاي بين رشتهها و مجموعهها را از ميان برداشته است. اكنون موجهتر به نظر ميرسد كه موزهها را به انواع زير تقسيم كنيم:
۱. موزه هاي هنري ۲. موزههاي تاريخي ۳.موزههاي تخصصي ۴.موزههاي علمي ۵.موزه هاي فني و صنعتي
ـ موزه هاي تاريخي: آثار و اشياي قديمي را كه مي توانند گوياي زمينه و پيشينه مردم شناسي و باستان شناسي و تاريخي باشند، در خود جاي داده اند.
ـ موزه هاي تخصصي: آثار تاريخي، هنري و فني را به مناسبتهاي ويژه در معرض ديد مردم قرار مي دهند. دو نوع اين موزه ها را به "موزه در هواي آزاد" و "موزه محلي" موسوم كرده اند.
ـ موزه هاي علمي: گياهان، جانوران، سنگها، خاكها، سنگواره ها و آنچه دست بشر در خلق آنها دخالت نداشته است، تهيه و نگهداري مي كنند كه به انواع موزه هاي تاريخ طبيعي، جانوران زميني، گياهان، ماهيها و جانوران دريايي طبقه بندي مي شوند.
موزه هاي علمي مهم ترين و فعالترين موزه ها هستند. موزه هاي علوم طبيعي مي بايد نقش ويژه اي در آگاه سازي و متقاعد ساختن مردم ايفا كنند و در سطح علمي اسنادي (بالغ بر ميليونها نمونه) كه پيشرفت دانش را از ديدگاه رشته هاي متعدد ميسر مي سازند در اختيار پژوهندگان قرار دهند.
ـ موزه هاي فني و صنعتي: ساخته هاي فني و صنعتي انسان را در زمينه هاي اختراعات، اكتشافات، وسايل نقليه، ماشين آلات و مانند آنها را به نمايش مي گذارند و به نامهاي موزه اختراعات، موزه اكتشافات، موزه ماشين آلات و موزه وسايل نقليه و غيره موسوم شده اند.
ـ موزه هاي هنري: آثار و اشياي زيبايي درباره نقاشي، معماري و مجسمه سازي و غيره را گردآوري مي كنند و آنها را به موزه هاي نقاشي، معماري و مجسمه سازي، هنرهاي تزئيني و صنايع دستي، لوازم خانگي، موزه خط و خطاطي، كتاب و صحافي، موزه سراميك و كاشي، موزه قالي و قاليبافي، موزه كنده كاري و منبت كاري و صنايع چوبي، موزه گوهري و سرانجام موزه منسوجات طبقه بندي مي كنند.
۱. موزه هاي هنري ۲. موزههاي تاريخي ۳.موزههاي تخصصي ۴.موزههاي علمي ۵.موزه هاي فني و صنعتي
ـ موزه هاي تاريخي: آثار و اشياي قديمي را كه مي توانند گوياي زمينه و پيشينه مردم شناسي و باستان شناسي و تاريخي باشند، در خود جاي داده اند.
ـ موزه هاي تخصصي: آثار تاريخي، هنري و فني را به مناسبتهاي ويژه در معرض ديد مردم قرار مي دهند. دو نوع اين موزه ها را به "موزه در هواي آزاد" و "موزه محلي" موسوم كرده اند.
ـ موزه هاي علمي: گياهان، جانوران، سنگها، خاكها، سنگواره ها و آنچه دست بشر در خلق آنها دخالت نداشته است، تهيه و نگهداري مي كنند كه به انواع موزه هاي تاريخ طبيعي، جانوران زميني، گياهان، ماهيها و جانوران دريايي طبقه بندي مي شوند.
موزه هاي علمي مهم ترين و فعالترين موزه ها هستند. موزه هاي علوم طبيعي مي بايد نقش ويژه اي در آگاه سازي و متقاعد ساختن مردم ايفا كنند و در سطح علمي اسنادي (بالغ بر ميليونها نمونه) كه پيشرفت دانش را از ديدگاه رشته هاي متعدد ميسر مي سازند در اختيار پژوهندگان قرار دهند.
ـ موزه هاي فني و صنعتي: ساخته هاي فني و صنعتي انسان را در زمينه هاي اختراعات، اكتشافات، وسايل نقليه، ماشين آلات و مانند آنها را به نمايش مي گذارند و به نامهاي موزه اختراعات، موزه اكتشافات، موزه ماشين آلات و موزه وسايل نقليه و غيره موسوم شده اند.
ـ موزه هاي هنري: آثار و اشياي زيبايي درباره نقاشي، معماري و مجسمه سازي و غيره را گردآوري مي كنند و آنها را به موزه هاي نقاشي، معماري و مجسمه سازي، هنرهاي تزئيني و صنايع دستي، لوازم خانگي، موزه خط و خطاطي، كتاب و صحافي، موزه سراميك و كاشي، موزه قالي و قاليبافي، موزه كنده كاري و منبت كاري و صنايع چوبي، موزه گوهري و سرانجام موزه منسوجات طبقه بندي مي كنند.
museums
تعريف موزه:
بر مبناي تعريفي كه "ايكوم" از موزه مي دهد، موزه مكان گردآوري، نگهداري، مطالعه و بررسي كردن و نيز به نمايش گذاشتن آثار فرهنگي يا طبيعي به منظور آموزش، پژوهش و ارزش دادن به اين مجموعه ها و لذت بردن از آنهاست.
معناي لغوي و اصطلاحي موزه:
نام موزه از لغت فرانسوي "Musee " گرفته شده و به معناي مكاني است كه مجموعه بزرگي از آثار باستاني و صنعتي و چيزهاي گرانبها را در آن به معرض نمايش مي گذارند و دانشمندان و پژوهشگران و هنرمندان و علاقه مندان از آن استفاده مي كنند. كلمه موزه را فرانسويان از لغت يوناني گرفته اند. موزه نام تپه اي در آتن بوده است كه در آن عبادتگاهي براي موزه ها ساخته شده بود.امروزه در كشورهاي گوناگون جهان موزه ها، آثار باستاني، مردم شناسي، طبيعي، حيوانات و وحوش و مجموعه تاريخي آن كشورها را به نمايش مي گذارد. فرهنگ تمدن هر قوم و ملتي از طريق اشيا و وسايلي كه در آن موزه ها جمع آوري شده است شناخته مي شود. يكي از راههاي شناخت اقوام گذشته و نحوه زندگاني آنها بازديد از موزه هاست كه جنبه آموزشي نيز دارد
بر مبناي تعريفي كه "ايكوم" از موزه مي دهد، موزه مكان گردآوري، نگهداري، مطالعه و بررسي كردن و نيز به نمايش گذاشتن آثار فرهنگي يا طبيعي به منظور آموزش، پژوهش و ارزش دادن به اين مجموعه ها و لذت بردن از آنهاست.
معناي لغوي و اصطلاحي موزه:
نام موزه از لغت فرانسوي "Musee " گرفته شده و به معناي مكاني است كه مجموعه بزرگي از آثار باستاني و صنعتي و چيزهاي گرانبها را در آن به معرض نمايش مي گذارند و دانشمندان و پژوهشگران و هنرمندان و علاقه مندان از آن استفاده مي كنند. كلمه موزه را فرانسويان از لغت يوناني گرفته اند. موزه نام تپه اي در آتن بوده است كه در آن عبادتگاهي براي موزه ها ساخته شده بود.امروزه در كشورهاي گوناگون جهان موزه ها، آثار باستاني، مردم شناسي، طبيعي، حيوانات و وحوش و مجموعه تاريخي آن كشورها را به نمايش مي گذارد. فرهنگ تمدن هر قوم و ملتي از طريق اشيا و وسايلي كه در آن موزه ها جمع آوري شده است شناخته مي شود. يكي از راههاي شناخت اقوام گذشته و نحوه زندگاني آنها بازديد از موزه هاست كه جنبه آموزشي نيز دارد
تاريخچه موزه:
پژوهشگران و متخصصان موزه داري، به دنبال ريشه يابي واژه موزه به مبدأ "هلني" بسنده كرده و تاريخ موزه و تاريخگذاري اين پديده را اين گونه تعريف كرده اند:
"معبد خدايان هنر شعر و موسيقي كه بر فراز تپه اي در آتن قرار داشت، نخستين موزه اي است كه در تاريخ موزه ها نام برده مي شود و موزه "آشمولين" در شهر آكسفورد نخستين موزه اي است كه آثار مشرق زمين را در خود محفوظ داشته است. نخستين موزه در قاره آسيا موزه "هارميتاژ" يا "هرميتاژ" در لنينگراد روسيه است و اولين موزه ايران در سال 1295 هـ .ش به نام "موزه ملي ايران" پايه گذاري و گشايش يافته است. سال 1746 ميلادي را در تاريخ تحول و تكامل موزه ها بايد نقطه عطفي به شمار آورد. زيرا در اين سال نويسنده فرانسوي، "لاخون دوسن ين" عقايد و انديشه هاي نويني را درباره موزه مطرح كرد كه موجب تحرك و تسريع در بنيادگيري موزه ها شد. چهار سال پس از آن به سال 1750 ميلادي اولين موزه واقعي جهان در قصر لوكزامبورگ برپا شد."نقش حياتي موزه ها در جوامع بشري نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است. موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند. هر يك از اين اشيا در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري از هنر، فرهنگ و تاريخ را ارايه مي دهند.
موزه كلمه اي يوناني است كه از " موزه يون " به معناي مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور كلي موزه به مجموعه اي از آثار و اشيايي اتلاق مي شود كه در محل يا عمارتي نگه داري و در معرض نمايش گذاشته شوند.
روزنامه شرف موزه را اينگونه تعريف مي كند : " موزه به اصطلاح اهالي فرنگ عبارت است از مكان يا محلي كه مخزن آثار قديمه و اشياي بديعه و نقايس و مستظرفات دنياست و از هر تحفه و يادگاري كه در آن مخزون و موضوع است اهل علم و اطلاع، كسب فايدتي و كشف سري مي نمايند و از احوال و اوضاع هر زمان و صنايع و حرف آن و رسوم و آداب معموله آن ايام و عواطف انام با خبر مي گردند. مي توان گفت كه موزه مقياس شعور و ميزان عقول و درجه افهام، اصناف و مرآت ادراك سلاسل است. مشكلات لاينحل در اينجا حل مي شود و بر معلومات تاريخي شهود اقامه مي نمايد. "
در يونان قديم به محلي موزه گفته مي شد كه در آنجا به مطالعه صنايع و علوم مي پرداختند. " ايكوم " شوراي جهاني موزه ها، موزه را موسسه اي دايمي دانسته كه اهداف مادي ندارد و در آن به روي همگان گشوده است و براي خدمت به جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي كند. هدف موزه ها، گرد آوري و نگه داري، تحقيق، انتقال و نمايش شواهد بر جاي مانده از انسان و محيط زيست او به منظور بررسي، آموزش و بهره برداري معنوي است. تعريفي ديگر موزه را بنيادي دانسته كه سه وظيفه اصلي جمع آوري، نگه داشت و نمايش اشيا را بر عهده دارد. اين اشيا ممكن است نمونه هاي از طبيعت و مربوط به رمين شناسي و ستاره شناسي يا زيست شناسي باشد. يا آن كه آفرينش هاي هنري و علمي انشان را در طول تاريخ به نمايش بگذارد. اولين موزه هايي كه در دنيا شكل گرفتند، هدف خاصي نداشتند. اماكن و پرستشگاه هاي مقدس چون كليساي كاتوليك،معابد يوناني و پرستشگاه هاي بودايي در ژاپن را در بر مي گرفتند. اولين مجموعه شخص دنيا در سال 1683 ميلادي در آكسفورد انگلستان با نام موزه آشمولين به صورت عمومي درآمد. در دوره رنسانس كه تحول عظيم فرهنگي. هنري در اروپا ( قرن پانزدهم به بعد ) پديد آمد، موزه ها نيز بيشتر مورد توجه قرار گرفتند و ارزش راستين خود را بار يافتند.
اوج هنري موزه داري جهان را مي توان در موزه لوور پاريس ديد. اين موزه كه هم اكنون به صورت يك مركز بزرگ پژوهشي در آمده است،بزرگترين موزه دنيا محسوب مي شود. ساختمان اين موزه قبل از انقلاب كبير فرانسه، يكي از كاخ هاي سلطنتي فرانسه بود كه در آن آثار با ارزش هنري نگه داري مي شد. پس از انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 م اين كاخ با آثارش به مردم فرانسه اهدا شد و در سال 1793 م تبديل به موزه ملي فرانسه گرديد. بخش عظيمي از آثار اين موزه به دايره " هنر اسلامي " اختصاص دارد كه اين اشيا را وزارت آموزش و هنرهاي ظريفه دولت فرانسه براي غني كردن موزه از كشورهاي مشرق زمين گردآوري كرده است. هيات هاي مختلف فرانسوي حدود صد سال در ايران به كاوش هاي باستان شناسي پرداخته اند. كه از جمله آنان مي توان به آندره گدار، ژاك دمورگان و مارسل ديولافوا اشاره نمود. در سال 1889 م دمورگان به ايران آمد و به حفاري پرداخت. سپس در سال 1895 م امتياز حفاري در ايران را از ناصرالدين شاه گرفت و بعد از آن در زمان مظفرالدين شاه آن را تمديد كرد كه به موجب آن امتياز انحصار حفاري باستان شناسي در تمام ايران به دولت فرانسه و اگذارشد. در اين مدت بيشتر اشياي تاريخي و منحصر به فرد چون لوح قانون حمورابي و … زينت بخش موزه لوور پاريس شد.
تاريخ تشكيل اولين موزه در ايران را بايد در گنجينه هاي گرانبهايي كه باستان شناسان به دست آورده اند، جستجو كرد. ايرانيان براي رهايي از آسيب بيگانگان گاهي گنجينه هاي گرانبهايي مانند كلوزر، كلماكره و مجموعه سفال ئ آبگينه گرگان را درون چاه ها و حفره ها پنهان مي كردند.
اولين بار به دستور ناصرالدين شاه قاجار در داخل سلطنتي كاخ گلستان، تالاري به موزه اختصاص يافت كه سپس همين مكان با ملحقاتي غني تر شد و به نام موزه " همايوني " گشايش يافت. روزنامه شرف در توصيف اين موزه مي نويسد:" موزه همايوني طولا" چهل و سه زرع و عرضا" هيجده زرع مشتمل بر بيست اتاق است. اين موزه خزينه اي است مشحون به ظواهر جواهر گرانبها و ظرايف و نفايس اشياء و آثار جليله علميه و مهمات حربيه قديمه، آلات، ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سابقه ونتايج خيالات حكماي بزرگوار و تماثيل و تصاوير نگارنده هاي بي مثل و مانند روزگار و پرده هاي نقاشي كار نقاشهاي مشهور و حاصل صناعي كارخانه هاي معروف و ظروف چيني بسيار و ممتاز كار چين و روسيه و انگليس و بلور آلات، كارخانه هاي ساكس و نيز كارخانه هاي معتبر"
اين موزه پس از مدتي از بين رفت. جواهرات آن به خزانه بانك ملي انتقال يافت و بعدا" به موزه مجهزي تبديل شد و سلاح هاي آن به موزه دانشكده افسري سپرده شد. در دوره مشروطه به دستور وزير معارف " صنيع الدوله " دايره اي به نام اداره عتيقات بين سال هاي ( 1295.7 م ) به وجود آمد كه كارش سر و سامان دادن به وضع خراب حفاري هاي غير مجاز بود و در همين زمان بود كه موزه ايران " معارف " تاسيس شد. اين موزه در بر گيرنده اشياي عتيقه، كاشي، سفال، سكه و سلاح بود و. به عنوان اولين گام موثر در تاريخ موزه داري ايران به شمار مي رود.
بيشترين جلوه تاريخ موزه داري ايران را در ايجاد موزه ايران باستان بايد جستجو كرد. اين موزه با 2744 متر زير بنا به دليل قدمت اشيا، در زمره يكي از موزه هاي مادر دنيا محسوب مي شود كه به سال 1316 خورشيدي افتتاح گرديد.
طراحي ساختمان اين موزه به عهده " آندره گدار " فرانسوي بود و شكل ظاهري ساختمان الهام گرفته از طاق كسري انوشيروان ساساني است.
اين موزه در برگيرنده آثار مختلفي از هزاره ششم پيش از ميلاد تا دوران مختلف اسلامي است كه در دو طبقه به نمايش در آمده است. آثار و اشياء به نمايش در آمده در موزه آيينه تمام نمايي ازفرهنگ، هنر،آداب و روسوم،باورها و اعتقادات گذشتگان و نياكان ماست و آن را تنها پل ارتباطي بين گذشته،حال و آينده مي توان به شمار آورد.
موزه را نبايستي مكاني دانست كه در آنجا صرفا" آثار تاريخي و باستاني به نمايش در مي آيد، بلكه تمامي نمايشكاه هاي هنري، علمي، جانوري، پزشكي، نگارخانه ها، كتابخانه ها و آرشيوها و بيشتر بناهاي تاريخي به نوعي موزه هستند. هر شيئي و اثر به نمايش گذاشته شده در موزه يا نمايشگاه زبان حالي دارد و با بيننده اش ارتباط برقرار مي كند با تعمق و تفكر مي توان زبان حال اين آثار را دريافت و از ديدگاه هاي مختلف آن را بررسي نمود.
يكي از مهمترين وظايف يك موزه برقرار كردن ارتباط فرهنگي بازديد كننده با شيئي به نمايش در آمده است. در حقيقت بايد كوشيد تا همان ارتباط وحسي را كه بين خالق يك اثر و خود وجود داشته به نوعي ديگر به بازديدكنندگان منتقل نمود كه اين امري دور از دسترس نيست.
امار نشان مي دهد كه در قرن نوزدهم فقط عده خاصي از موزه ها بازديد كرده اند. كنفرانس عمومي يونسكو در نهمين جلسه خود در دهلي ( 1956 م ) تاكيد نموده استكه بازديد ازموزه ها به ويژه براي طبقه كارگران آسان تر شود و به راه هايي كه به منظور پربار شدن و غني شدن موزه ها پيشنهاد مي شود، توجه گردد.
آمار ديگر نشان داده است كه كشورهايي كه داراي موزه هاي متنوع هستند و بازديدشان رايگان است از هر دويست نفر كه به سينما مي روند تنها يك نفر از موزه هاي بازديد مي كنند. در انگلستان رسم بر اين است كه اگر مدرسه و يا هر مركز آموزشي ديگر، زماني را به تدريس هنر اختصاص ندهد، موزه ها اين كمبود را جبران مي كنند. عده اي از كارشناسان تاسيس موزه هاي ويژه كوركان را كه از جذابيت بيشتري برخوردار است، توصيه مي كنند. در اينجا شايسته است كهب راي روشن دلان هم فكري شود.
موزه ها روزانه بازديد كنندگان زيادي در سنين مختلف با فرهنگ هاي گوناگون دارند، اگر با موزه آرايي سنجيده و راهنمايي مناسب ارزش تاريخي و هنري هر شيئي بر بيننده مشخص شود، يك شيئي سفالي ساده مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد همانند يك تابلوي نقاشي معاصر جذاب و پر بيننده خواهد شد.
بايد يك وابستگي و دلدادگي فرهنگي بين اشيا و بازديد كنندگان به وجود آورد و موزه را مانند يك مجتمع آموزشي و پژوهشي مورد استفاده همگان قرار داد و آموزش از طريق اشيا تنها بيننده را به سوي خود جذب نمي كند. بلكه هدفي بالاتر دارد و آن بالاتر بردن سطح آگاهي و دانش بازديدكنندگان است. در سايه همين آگاهي است كه غارتگران اموال فرهنگي كم تر موفق خواهند شد آثار مار را به يغما ببرند.
بايد فرهنگ آموزش موزه ها را گسترش داد و پهنه گسترده اي را براي اين كار در نظر گرفت. رسانه هاي گروهي و وسايل ارتباط جمعي را تشويق به معرفي ارزش تاريخي اين آثار كرد و با پخش برنامه هاي مختلف آموزشي بر آگاهي مردم افزود. با ايجاد امكانات رفاهي . تفريحي در كنار موزه ها از جمله تالار سخنراني، سينما،تاتر، بوستان، شهربازي و …. مردم را به سمت موزه ها كشاند.
ارتباط فرهنگي ميان موزه ها مي توان يكي از مهمترين راه هايي باشد كه به بررسي و شناخت فرهنگ ها پرداخته و موزه ها را از سكون و ركود بيرون آورد و پربار كند. چه خوب است هر از گاهي آثار موزه هاي مختلف كشور نزد يكديگر به امانت گذارده شود و اين كار آنقدر ادامه يابد كه به صورت چرخه تبادلات فرهنگي موزه در آيد. براي نيل به ديگر اهداف موزه ها مي توان كلاس هاي آموزشي مرتبط و در خور نوع موزه ها برگزار نمود مثلا" در كنار موزه هاي هنرهاي تزييني كلاس هاي تذهيب، تشعير و كتابت و براي موزه هاي تاريخ و
باستانشناسي كلاس هاي سفال گري و موزه فرش،كلاس قالي بافي و … داير نمود.
پژوهشگران و متخصصان موزه داري، به دنبال ريشه يابي واژه موزه به مبدأ "هلني" بسنده كرده و تاريخ موزه و تاريخگذاري اين پديده را اين گونه تعريف كرده اند:
"معبد خدايان هنر شعر و موسيقي كه بر فراز تپه اي در آتن قرار داشت، نخستين موزه اي است كه در تاريخ موزه ها نام برده مي شود و موزه "آشمولين" در شهر آكسفورد نخستين موزه اي است كه آثار مشرق زمين را در خود محفوظ داشته است. نخستين موزه در قاره آسيا موزه "هارميتاژ" يا "هرميتاژ" در لنينگراد روسيه است و اولين موزه ايران در سال 1295 هـ .ش به نام "موزه ملي ايران" پايه گذاري و گشايش يافته است. سال 1746 ميلادي را در تاريخ تحول و تكامل موزه ها بايد نقطه عطفي به شمار آورد. زيرا در اين سال نويسنده فرانسوي، "لاخون دوسن ين" عقايد و انديشه هاي نويني را درباره موزه مطرح كرد كه موجب تحرك و تسريع در بنيادگيري موزه ها شد. چهار سال پس از آن به سال 1750 ميلادي اولين موزه واقعي جهان در قصر لوكزامبورگ برپا شد."نقش حياتي موزه ها در جوامع بشري نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است. موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند. هر يك از اين اشيا در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري از هنر، فرهنگ و تاريخ را ارايه مي دهند.
موزه كلمه اي يوناني است كه از " موزه يون " به معناي مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور كلي موزه به مجموعه اي از آثار و اشيايي اتلاق مي شود كه در محل يا عمارتي نگه داري و در معرض نمايش گذاشته شوند.
روزنامه شرف موزه را اينگونه تعريف مي كند : " موزه به اصطلاح اهالي فرنگ عبارت است از مكان يا محلي كه مخزن آثار قديمه و اشياي بديعه و نقايس و مستظرفات دنياست و از هر تحفه و يادگاري كه در آن مخزون و موضوع است اهل علم و اطلاع، كسب فايدتي و كشف سري مي نمايند و از احوال و اوضاع هر زمان و صنايع و حرف آن و رسوم و آداب معموله آن ايام و عواطف انام با خبر مي گردند. مي توان گفت كه موزه مقياس شعور و ميزان عقول و درجه افهام، اصناف و مرآت ادراك سلاسل است. مشكلات لاينحل در اينجا حل مي شود و بر معلومات تاريخي شهود اقامه مي نمايد. "
در يونان قديم به محلي موزه گفته مي شد كه در آنجا به مطالعه صنايع و علوم مي پرداختند. " ايكوم " شوراي جهاني موزه ها، موزه را موسسه اي دايمي دانسته كه اهداف مادي ندارد و در آن به روي همگان گشوده است و براي خدمت به جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي كند. هدف موزه ها، گرد آوري و نگه داري، تحقيق، انتقال و نمايش شواهد بر جاي مانده از انسان و محيط زيست او به منظور بررسي، آموزش و بهره برداري معنوي است. تعريفي ديگر موزه را بنيادي دانسته كه سه وظيفه اصلي جمع آوري، نگه داشت و نمايش اشيا را بر عهده دارد. اين اشيا ممكن است نمونه هاي از طبيعت و مربوط به رمين شناسي و ستاره شناسي يا زيست شناسي باشد. يا آن كه آفرينش هاي هنري و علمي انشان را در طول تاريخ به نمايش بگذارد. اولين موزه هايي كه در دنيا شكل گرفتند، هدف خاصي نداشتند. اماكن و پرستشگاه هاي مقدس چون كليساي كاتوليك،معابد يوناني و پرستشگاه هاي بودايي در ژاپن را در بر مي گرفتند. اولين مجموعه شخص دنيا در سال 1683 ميلادي در آكسفورد انگلستان با نام موزه آشمولين به صورت عمومي درآمد. در دوره رنسانس كه تحول عظيم فرهنگي. هنري در اروپا ( قرن پانزدهم به بعد ) پديد آمد، موزه ها نيز بيشتر مورد توجه قرار گرفتند و ارزش راستين خود را بار يافتند.
اوج هنري موزه داري جهان را مي توان در موزه لوور پاريس ديد. اين موزه كه هم اكنون به صورت يك مركز بزرگ پژوهشي در آمده است،بزرگترين موزه دنيا محسوب مي شود. ساختمان اين موزه قبل از انقلاب كبير فرانسه، يكي از كاخ هاي سلطنتي فرانسه بود كه در آن آثار با ارزش هنري نگه داري مي شد. پس از انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 م اين كاخ با آثارش به مردم فرانسه اهدا شد و در سال 1793 م تبديل به موزه ملي فرانسه گرديد. بخش عظيمي از آثار اين موزه به دايره " هنر اسلامي " اختصاص دارد كه اين اشيا را وزارت آموزش و هنرهاي ظريفه دولت فرانسه براي غني كردن موزه از كشورهاي مشرق زمين گردآوري كرده است. هيات هاي مختلف فرانسوي حدود صد سال در ايران به كاوش هاي باستان شناسي پرداخته اند. كه از جمله آنان مي توان به آندره گدار، ژاك دمورگان و مارسل ديولافوا اشاره نمود. در سال 1889 م دمورگان به ايران آمد و به حفاري پرداخت. سپس در سال 1895 م امتياز حفاري در ايران را از ناصرالدين شاه گرفت و بعد از آن در زمان مظفرالدين شاه آن را تمديد كرد كه به موجب آن امتياز انحصار حفاري باستان شناسي در تمام ايران به دولت فرانسه و اگذارشد. در اين مدت بيشتر اشياي تاريخي و منحصر به فرد چون لوح قانون حمورابي و … زينت بخش موزه لوور پاريس شد.
تاريخ تشكيل اولين موزه در ايران را بايد در گنجينه هاي گرانبهايي كه باستان شناسان به دست آورده اند، جستجو كرد. ايرانيان براي رهايي از آسيب بيگانگان گاهي گنجينه هاي گرانبهايي مانند كلوزر، كلماكره و مجموعه سفال ئ آبگينه گرگان را درون چاه ها و حفره ها پنهان مي كردند.
اولين بار به دستور ناصرالدين شاه قاجار در داخل سلطنتي كاخ گلستان، تالاري به موزه اختصاص يافت كه سپس همين مكان با ملحقاتي غني تر شد و به نام موزه " همايوني " گشايش يافت. روزنامه شرف در توصيف اين موزه مي نويسد:" موزه همايوني طولا" چهل و سه زرع و عرضا" هيجده زرع مشتمل بر بيست اتاق است. اين موزه خزينه اي است مشحون به ظواهر جواهر گرانبها و ظرايف و نفايس اشياء و آثار جليله علميه و مهمات حربيه قديمه، آلات، ادوات متنوعه و مصنوعات ازمنه سابقه ونتايج خيالات حكماي بزرگوار و تماثيل و تصاوير نگارنده هاي بي مثل و مانند روزگار و پرده هاي نقاشي كار نقاشهاي مشهور و حاصل صناعي كارخانه هاي معروف و ظروف چيني بسيار و ممتاز كار چين و روسيه و انگليس و بلور آلات، كارخانه هاي ساكس و نيز كارخانه هاي معتبر"
اين موزه پس از مدتي از بين رفت. جواهرات آن به خزانه بانك ملي انتقال يافت و بعدا" به موزه مجهزي تبديل شد و سلاح هاي آن به موزه دانشكده افسري سپرده شد. در دوره مشروطه به دستور وزير معارف " صنيع الدوله " دايره اي به نام اداره عتيقات بين سال هاي ( 1295.7 م ) به وجود آمد كه كارش سر و سامان دادن به وضع خراب حفاري هاي غير مجاز بود و در همين زمان بود كه موزه ايران " معارف " تاسيس شد. اين موزه در بر گيرنده اشياي عتيقه، كاشي، سفال، سكه و سلاح بود و. به عنوان اولين گام موثر در تاريخ موزه داري ايران به شمار مي رود.
بيشترين جلوه تاريخ موزه داري ايران را در ايجاد موزه ايران باستان بايد جستجو كرد. اين موزه با 2744 متر زير بنا به دليل قدمت اشيا، در زمره يكي از موزه هاي مادر دنيا محسوب مي شود كه به سال 1316 خورشيدي افتتاح گرديد.
طراحي ساختمان اين موزه به عهده " آندره گدار " فرانسوي بود و شكل ظاهري ساختمان الهام گرفته از طاق كسري انوشيروان ساساني است.
اين موزه در برگيرنده آثار مختلفي از هزاره ششم پيش از ميلاد تا دوران مختلف اسلامي است كه در دو طبقه به نمايش در آمده است. آثار و اشياء به نمايش در آمده در موزه آيينه تمام نمايي ازفرهنگ، هنر،آداب و روسوم،باورها و اعتقادات گذشتگان و نياكان ماست و آن را تنها پل ارتباطي بين گذشته،حال و آينده مي توان به شمار آورد.
موزه را نبايستي مكاني دانست كه در آنجا صرفا" آثار تاريخي و باستاني به نمايش در مي آيد، بلكه تمامي نمايشكاه هاي هنري، علمي، جانوري، پزشكي، نگارخانه ها، كتابخانه ها و آرشيوها و بيشتر بناهاي تاريخي به نوعي موزه هستند. هر شيئي و اثر به نمايش گذاشته شده در موزه يا نمايشگاه زبان حالي دارد و با بيننده اش ارتباط برقرار مي كند با تعمق و تفكر مي توان زبان حال اين آثار را دريافت و از ديدگاه هاي مختلف آن را بررسي نمود.
يكي از مهمترين وظايف يك موزه برقرار كردن ارتباط فرهنگي بازديد كننده با شيئي به نمايش در آمده است. در حقيقت بايد كوشيد تا همان ارتباط وحسي را كه بين خالق يك اثر و خود وجود داشته به نوعي ديگر به بازديدكنندگان منتقل نمود كه اين امري دور از دسترس نيست.
امار نشان مي دهد كه در قرن نوزدهم فقط عده خاصي از موزه ها بازديد كرده اند. كنفرانس عمومي يونسكو در نهمين جلسه خود در دهلي ( 1956 م ) تاكيد نموده استكه بازديد ازموزه ها به ويژه براي طبقه كارگران آسان تر شود و به راه هايي كه به منظور پربار شدن و غني شدن موزه ها پيشنهاد مي شود، توجه گردد.
آمار ديگر نشان داده است كه كشورهايي كه داراي موزه هاي متنوع هستند و بازديدشان رايگان است از هر دويست نفر كه به سينما مي روند تنها يك نفر از موزه هاي بازديد مي كنند. در انگلستان رسم بر اين است كه اگر مدرسه و يا هر مركز آموزشي ديگر، زماني را به تدريس هنر اختصاص ندهد، موزه ها اين كمبود را جبران مي كنند. عده اي از كارشناسان تاسيس موزه هاي ويژه كوركان را كه از جذابيت بيشتري برخوردار است، توصيه مي كنند. در اينجا شايسته است كهب راي روشن دلان هم فكري شود.
موزه ها روزانه بازديد كنندگان زيادي در سنين مختلف با فرهنگ هاي گوناگون دارند، اگر با موزه آرايي سنجيده و راهنمايي مناسب ارزش تاريخي و هنري هر شيئي بر بيننده مشخص شود، يك شيئي سفالي ساده مربوط به هزاره اول پيش از ميلاد همانند يك تابلوي نقاشي معاصر جذاب و پر بيننده خواهد شد.
بايد يك وابستگي و دلدادگي فرهنگي بين اشيا و بازديد كنندگان به وجود آورد و موزه را مانند يك مجتمع آموزشي و پژوهشي مورد استفاده همگان قرار داد و آموزش از طريق اشيا تنها بيننده را به سوي خود جذب نمي كند. بلكه هدفي بالاتر دارد و آن بالاتر بردن سطح آگاهي و دانش بازديدكنندگان است. در سايه همين آگاهي است كه غارتگران اموال فرهنگي كم تر موفق خواهند شد آثار مار را به يغما ببرند.
بايد فرهنگ آموزش موزه ها را گسترش داد و پهنه گسترده اي را براي اين كار در نظر گرفت. رسانه هاي گروهي و وسايل ارتباط جمعي را تشويق به معرفي ارزش تاريخي اين آثار كرد و با پخش برنامه هاي مختلف آموزشي بر آگاهي مردم افزود. با ايجاد امكانات رفاهي . تفريحي در كنار موزه ها از جمله تالار سخنراني، سينما،تاتر، بوستان، شهربازي و …. مردم را به سمت موزه ها كشاند.
ارتباط فرهنگي ميان موزه ها مي توان يكي از مهمترين راه هايي باشد كه به بررسي و شناخت فرهنگ ها پرداخته و موزه ها را از سكون و ركود بيرون آورد و پربار كند. چه خوب است هر از گاهي آثار موزه هاي مختلف كشور نزد يكديگر به امانت گذارده شود و اين كار آنقدر ادامه يابد كه به صورت چرخه تبادلات فرهنگي موزه در آيد. براي نيل به ديگر اهداف موزه ها مي توان كلاس هاي آموزشي مرتبط و در خور نوع موزه ها برگزار نمود مثلا" در كنار موزه هاي هنرهاي تزييني كلاس هاي تذهيب، تشعير و كتابت و براي موزه هاي تاريخ و
باستانشناسي كلاس هاي سفال گري و موزه فرش،كلاس قالي بافي و … داير نمود.
۱۳۸۷ فروردین ۲۹, پنجشنبه
موزه مرسدس بنز
چند تا لینک در مورد موزه مرسدس بنز هست که میتونه برای تحلیل مفید باشه ضمن اینکه لینکهای داخل همین سایتها هم مطالب و تصاویر بدرد بخور برای تحلیل دارن..
http://www.designtoproduction.com/index.php?option=com_content&task=view&id=30&Itemid=47
http://www.kultureflash.net/archive/165/UNStudio_MercedesBenz2.htm
http://www.museum-mercedes-benz.com/فلشهای موجود در این سایت خوبه و قابل استفاده هستن.
http://www.unstudio.com
http://arc86.blogfa.com/post-10.aspx
http://www.designtoproduction.com/index.php?option=com_content&task=view&id=30&Itemid=47
http://www.kultureflash.net/archive/165/UNStudio_MercedesBenz2.htm
http://www.museum-mercedes-benz.com/فلشهای موجود در این سایت خوبه و قابل استفاده هستن.
http://www.unstudio.com
http://arc86.blogfa.com/post-10.aspx
این متن برای اون دسته از افرادی که موضوع کارشان موزه کودک هست میتونه جالب توجه باشه.
....معماری و کودک
هر كودكی، بر روی كره زمین، زمانی آرزوی دنیایی پاك تر را در دل پرورانده است. دنیایی مبرا از این هزاران ازار های زندگی، و در عوض مزین به باغ جادویی پر از عجایب، مخفیانه – امن – مكانی برای تفرج و تماشای بی پایان انسانها و محیط پیرامون شان در تاثیر پذیری متقابلند. كودكان به سبب محدودیت های جسمی و روانی خود در قیاس با بزرگسالان ، تاثیر پذیری بیشتر و عمیق تری داشته و در عوض، تاثیر گذاری كمتری بر محیط دارند و به این ترتیب بیش از بزرگسالان اجباراً تابع شرایط محیطی اند.
كودكان حساس ترین و تاثیر پذیرترین گروه سنی جامعه را تشكیل می دهند و در حساس ترین و مهمترین سال های زندگی شان یعنی زمانی كه پایه های رشد شخصیتی- ذهنی- جسمی و اجتماعی آنها شكل می گیرد تا زمانی كه وارد شهر می شوند نیازمند این هستند تا زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه كنند و این امر مستلزم فراهم بودن فضایی كودكانه و صمیمانه است. فضایی به دور از هیاهوی دنیای بزرگتر، دنیای پر از شادی با رنگ های زیبا كه در آن كودك فرصت بیان افكار تازه و پرورش و رشد استعداد هایش را داشته باشد، فضایی كه زمینه ای مناسب برای خلاقیت كودكان فراهم آورد.
دریافت حسی كودك از فضا
كودك باید در برخورد با احجام و بناها و همین طور در ارتباط و زندگی درون آنها احساس راحتی، عدم ترس و آرامش كند. تاریكی بیش از هر چیز دیگری به اضافه فرمهای نامتناسب او را میترساند.فضاهایی با رنگهای شاد و روشن و گاهی رنگهایی با فرمهای نامشخص (مثل حالتی كه در نقاشی با آبرنگ پدیدمیآید) موضوعات رویائی و خیالانگیز را القا میكند و در كودك احساسی چون عاطفی، رفیق، مهربان، رویائی، وپروازدهنده بودن را القا میكند. همچنان كه فضاها برای كودكانی با سن بالاتر طراحی گردد از رنگهایی ملایم با مرزهایمشخص، جزئیات بیشتر در بنا و انحناهای نرم در طراحی فضا میتوان استفاده كرد. ادراك فضا كار بسیار دشواری است. كودك باید در عین حال هم خود را از دنیای اطرافش تمیز دهد و هم این دنیا راتجزیه و تحلیل كند. این عمل را بوسیله شناختن اشیاء اطرافش انجام میدهد.
كودكان و معماری
لازم است كه دنیای صنعتی و پرسروصدای ما با ایدهآلهای انسان متمدن و عناصر تشكیل دهنده فضای زندگی او آشتی كند. تلاش برای انسانی كردن فضا باید برای همه در اولویت قرار گیرد. اما بیش از همه برای معماران، یعنی كسانیكه در یك تمدن كم و بیش شهرنشین، مسوول نظام بخشیدن به فضا هستند اهمیت دارد. بدین ترتیب شهرسازان، برنامه ریزان، پیمانكاران، متخصصین فضای سبز و هنرمندان همگام با معماران، كم و بیش در تجربه هماهنگی بین انسان و محیط اطرافش مسئولند.
محیطی كه برای كودكان طراحی می کنیم ، میبایست شامل فضاهای زیر باشد:
1. فضاهای طبیعی (Nature space) مانند درخت و آب و موجودات زنده كه اساسی ترین و مهمترین فضا را برای كودكان تشكیل می دهد
. 2. فضاهای باز (Open space) فضاهای گسترده ای كه بچه ها بتوانند به اندازه دلخواه در آن بدوند و انرژی های درونیشان را تخلیه كنند.
3. فضاهای راه ها (Rood space) راه ها و جاده ها قبل از حضور ماشین، زمین اصلی بازی بچه ها بوده است . راه هایی هستند كه بچه ها در آن همدیگر را ملاقات میكنند و شبكه ای است كه فضاهای متنوع را به هم وصل می كند.
4. فضاهایی برای ماجرا جویی (Advanture space) اینها فضاهایی هستند پر از پیچیدگی، كه قوه تجسم و تخیلی كودكان بواسطه بودن در این فضاها تقویت می شود
5. فضاهای مخفی (Hide out space) استقلال كودكان از طریق این فضاهای مخفی رشد می یابد.
6. ساختار های بازی (Play structure space) فضاهایی هستند كه با ساختار بازی در یانشان در مكان هایی كه بازی اهمیت می یابد. این قبیل فضاها به عنوان زمین های بازی شناخته شده است.
.
.
ادامه این متن رو میتوانید از لینک منبع بخوانید.
منبع:منظوری،لیلی.کودک و معماری.http://about.aruna.ir/archives/2008/Jan/29/1503.php
۱۳۸۷ فروردین ۱۵, پنجشنبه
برنامه ترم
به نام خدا.
برنامه طول ترم درس طراحی معماری 3 به شرح زیر اعلام میشه .بدیهی است که آگاهی دانشجویان از روندی که در طول ترم خواهیم داشت کمک می کنه تا هماهنگ تر پیش رفته و در کل روند فعالیت و کار کلاس منسجم تر باشه.ضمن اینکه فعالیت ترم محدود به ساعات کلاس نمی شه و امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که هر فرد در طول ترم در مورد این درس بدست اورده در چنین فضایی بهتر فراهم میشه.
فقط ذکر این نکته لازمه که بیشتر از نصف نمره این درس حاصل فعالیتهایی خواهد بود که در طول ترم و طی این جلسات خواهید داشت.
جلسه اول
اسکیس شماره یک
معرفی پروژه – برنامه طول ترم – موضوع تحلیل
جلسه دوم
بررسی اسکیس شماره یک – کانسپت و ایده در معماری و روند طراحی - معرفی دو سایت برای پروژه –تعاریفی از فرهنگ، فضاهای فرهنگی و هنری، ارائه نمونه ها – کرکسیون تحلیل موزه – مشخص نمودن موضوع مطالعات.
جلسه سوم
ارائه تحلیل موزه – معرفی سایت سوم – رویکردهای طراحی در معماری – آیتمهای تحلیل سایت – دیاگرام روابط و لکه گذاری روی سایت – برنامه فیزیکی – ماکت سایت.
جلسه چهارم
ارائه تحلیل موزه – بررسی تحلیل سایت – دیاگرام روابط و لکه گذاری روی سایت – ارائه مطالعات – معماری داخلی
جلسه پنجم
اسکیس شماره دو
جلسه ششم
کرکسیون ایده طرح
جلسه هفتم
طراحی پلان مجموعه
جلسه هشتم
کرکسیون پلان
جلسه نهم
کرکسیون پلان – کرکسیون نما
جلسه دهم
اسکیس شماره سه - کرکسیون نما – برش
جلسه یازدهم
تحویل موقت
جلسه دوازدهم
کرکسیون نما، سایت پلان، طزح یکی از فضاهای داخلی
جلسه سیزدهم
کرکسیون نهایی.
برنامه طول ترم درس طراحی معماری 3 به شرح زیر اعلام میشه .بدیهی است که آگاهی دانشجویان از روندی که در طول ترم خواهیم داشت کمک می کنه تا هماهنگ تر پیش رفته و در کل روند فعالیت و کار کلاس منسجم تر باشه.ضمن اینکه فعالیت ترم محدود به ساعات کلاس نمی شه و امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که هر فرد در طول ترم در مورد این درس بدست اورده در چنین فضایی بهتر فراهم میشه.
فقط ذکر این نکته لازمه که بیشتر از نصف نمره این درس حاصل فعالیتهایی خواهد بود که در طول ترم و طی این جلسات خواهید داشت.
جلسه اول
اسکیس شماره یک
معرفی پروژه – برنامه طول ترم – موضوع تحلیل
جلسه دوم
بررسی اسکیس شماره یک – کانسپت و ایده در معماری و روند طراحی - معرفی دو سایت برای پروژه –تعاریفی از فرهنگ، فضاهای فرهنگی و هنری، ارائه نمونه ها – کرکسیون تحلیل موزه – مشخص نمودن موضوع مطالعات.
جلسه سوم
ارائه تحلیل موزه – معرفی سایت سوم – رویکردهای طراحی در معماری – آیتمهای تحلیل سایت – دیاگرام روابط و لکه گذاری روی سایت – برنامه فیزیکی – ماکت سایت.
جلسه چهارم
ارائه تحلیل موزه – بررسی تحلیل سایت – دیاگرام روابط و لکه گذاری روی سایت – ارائه مطالعات – معماری داخلی
جلسه پنجم
اسکیس شماره دو
جلسه ششم
کرکسیون ایده طرح
جلسه هفتم
طراحی پلان مجموعه
جلسه هشتم
کرکسیون پلان
جلسه نهم
کرکسیون پلان – کرکسیون نما
جلسه دهم
اسکیس شماره سه - کرکسیون نما – برش
جلسه یازدهم
تحویل موقت
جلسه دوازدهم
کرکسیون نما، سایت پلان، طزح یکی از فضاهای داخلی
جلسه سیزدهم
کرکسیون نهایی.
اشتراک در:
پستها (Atom)